Quantcast
Channel: روز های من((از وقتی قیمت قهوه گران شد فهمیدم عاشقی نمی ارزد))
Viewing all articles
Browse latest Browse all 8

یکی بود یکی نبود

$
0
0

یکی بود یکی نبود یه چوپانی بود که یه گله کوچیک گوسفند داشت.منتها این چوپون سگ گله نداشت تا از این گوسفندا نگه داری و محافظت کنه.این بود که هر دفعه گرگ می زد و چند تا از گوسفندا رو می کشت و می برد.این قضیه  ادامه داشت تا چوپون دید فقط براش یه گوسفند مونده.خلاصه براتون بگم که چوپون این گوسفند رو گرفت و رفت به یه کوهی که توش گرگ پیدا نشه.خلاصه یه سری گوسفند دیگه خرید و همران این گوسفندی که براش مونده بود تو اون کوه جدید نگه داری می کرد.این دفعه هم می دید باز هر روز صبح چند تا گوسفند خونین و مرده کناری افتادن....... 

چوپون گله رو زیر نظر می گیره و مبینه که همون گوسفنده هست که بقیه گوسفندا رو می کشه و در حقیقت اون گوسفند از بس که در مقابل گرگ دووم اورده بود خوی گرگی پیدا کرد.....   

خلاصه گفتم از گرگ نترسین ولی از این گوسفندای گرگ نما واقعا باید ترسید...تو هر شکلی هم میان.............تو شکل یه هم کلاسی خوشکل و ملکه رویاهاتون!!!......تو شکل یه دوست و تو هر شکلی که فکرشو نمی کنید....... 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 8

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>